اشــڪِــ پـــنـــهـــاטּ
اشــڪِــ پـــنـــهـــاטּ

زندگی به من آموخت هر چیز قیمتی دارد

پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود !

نوشتـﮧ شده در جمعه 22 دی 1391ساعت 12:57 توسط امیـرحسیـن| |

خـيــابــآטּ نيـست كهـ از هـَماטּ جايـــے كـــه آمــدے بـــِروے !

بــِفـَـهم اين لامَصَــب ،

گــویَـنـــْـــد  اسـمَش احســاسـ اسْــتْ ...

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 21 دی 1391ساعت 23:48 توسط امیـرحسیـن| |

وقتی آن اس ام اس "دوستت دارم" به دستم رسید ،

در جایی دور از این اتاق ... این شهر ... این آسمان ... بودم

درست موقع نوشتن "من بیشتر" پیامی دیگر آمد :

« اشتباهی شد »

 

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 21 دی 1391ساعت 22:36 توسط امیـرحسیـن| |


دیگر تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد
یک بار قسمت کردم چندین برابر شد !

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 21 دی 1391ساعت 15:39 توسط امیـرحسیـن| |

اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد بدون کار خدا بوده !
اگه بی محابا دلها ازدستها بهم گره خورد بدون کار خدا بوده !
اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده !
حالا هم اگه دلت شـکـسـتـه و بـغـض “ تـنـهـایـی” خفه ات کرده شک نکن تنها مرحمت خـداسـت!
که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آورده

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 21 دی 1391ساعت 15:30 توسط امیـرحسیـن| |

ای چرخ فلک خرابی از کینه توست
بیدادگری شیوه دیرینه توست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه توست

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 21 دی 1391ساعت 14:45 توسط امیـرحسیـن| |

اشكی كه بـی صـداسـت

 

پـشتـی كه بـی پـنـاست

 

دستی كه بستـه است

 

پایی كه خستـه است

 

دل را كه عاشـق است

 

حرفی كه صادق است

 

شعری كه بی بهاست

شرمی كه آشنـاست 
 

دارایــی مــن اسـت

 
 

ارزانـــی شـمـاسـت 
 

نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 21 دی 1391ساعت 14:20 توسط امیـرحسیـن| |

 

 

سلام به همه ی بازدیدکنندگان عزیز ، دوستای خوبم

 

من این عکس رو توی یکی از وبلاگ ها دیدم و تصمیم

 

گرفتم انتشار بدم ، خداییش یه لحظه خودتون رو جای

 

پدرومادر این بچه بذارید ببینید چه حسی بهتون دست

 

میده ؟

 

ازهمتون خواهش میکنم این پست رو توی وبسایتها و

 

وبلاگهاتون یا هر جایی که خودتون صلاح میدونید ،

 

انتشار بدید .

راستی دعا برای پیدا شدنش فراموش نشه

نوشتـﮧ شده در یک شنبه 17 دی 1391ساعت 10:22 توسط امیـرحسیـن| |

 

  • عشق مثل کشیدن دو سر یک کِش میمونه که ۲ نفر دارن میکشنش اگه یکی‌ ولش کنه ، دردش واسه کسی‌ میمونه که هنوز اونو سفت نگاه داشته.....! 
نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 14 دی 1391ساعت 22:36 توسط امیـرحسیـن| |

 

کاش ميفــــَهــميدي ســـُکوت هَـميــشِه عَلامَتِ رضــــايَت نيست

گاهي سُکوت يَعني "امــــا" يَعني "اگــَــــر"
يَعني هِزارُ و يِک دَلـــــيــل کـــه " دِ ل "ميـــتَرســــَد بُـــلــند بـگويــَد

نوشتـﮧ شده در جمعه 1 دی 1391ساعت 12:51 توسط امیـرحسیـن| |


99669999996669999996699666699666999966699666699
99699999999699999999699666699669966996699666699
99669999999999999996699666699699666699699666699
99666699999999999966666999966699666699699666699
99666666999999996666666699666699666699699666699
99666666669999666666666699666669966996699666699
99666666666996666666666699666666999966669999996

 

1- دکمه ctrl + f رو فشار بدین
2- توش عدده 9 رو بنويسین
3- بعد رو دکمه Highlight all. کليک کنین

دیدی چی شد؟

نوشتـﮧ شده در جمعه 1 دی 1391ساعت 12:48 توسط امیـرحسیـن| |

خدا آروم گفت:
 
« خوابیدی؟!؟!؟!؟!؟
 
عشقت داره قربون صدقه
 
 یکی دیگه میره »
 
آروم خندیدمو گفتم:
 
خدا جون...........
 
این همون مخلوقیه که وقتی
 
آفریدیش به خودت گفتی آفرین...!!!
 

نوشتـﮧ شده در جمعه 1 دی 1391ساعت 12:40 توسط امیـرحسیـن| |

 

 

ای کاش ...

 

 

 

 

 

نوشتـﮧ شده در جمعه 1 دی 1391ساعت 10:29 توسط امیـرحسیـن| |

 
 
 
چقدسخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه
 
اشکاتوزودی پاک کنی تاکسی ندونه
 
سخته دوسش داشته باشی ولی ندونه
 
سخته نگاش بکنی اما نخونه
 
قشنگی عشق که میگن شاید همینجاس
 
سخته به قربون چشاش بری تو رویا
 
قدم به قدم گریه کنی کناردریا
 
سخته همش تو فکرباشی شاید نخوادت
 
خاطرهات ورق ورق بیادبه یادت
 

نوشتـﮧ شده در جمعه 1 دی 1391ساعت 9:50 توسط امیـرحسیـن| |

خدايـا مرا که آفريدي گـارانـتـي هم داشتم ؟

دلـم از کار افتاده !
 


 

نوشتـﮧ شده در دو شنبه 27 آذر 1391ساعت 21:51 توسط امیـرحسیـن| |

 

از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:

 

 بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن

 

گفتم بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق

 

گفتم بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن

 

گفتم بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن

 

گفتم بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن

 

گفتم قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد

 

گفتم زیبا ترین لحظه؟  گفت در کنار معشوق بودن

 

گفتم بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن

 

پرسیدم بزرگترین ارزوت؟ اشک تو چشماش حلقه زدو با نگاهی سرد گفت: ( مرگ)


نوشتـﮧ شده در جمعه 10 آذر 1391ساعت 15:9 توسط امیـرحسیـن| |

در مرام ما اسیران عاشقی رسمی ندارد

دوستی را میپرستیم چون که پایانی ندارد

نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 8 آذر 1391ساعت 17:57 توسط امیـرحسیـن| |

چقدر سخت است تشییع عشق روی شانه های فراموشی، وقتی

میدانی پنج شنبه ای  نیست تا رهگذری بر بی کسی فاتحه بخواند!


نوشتـﮧ شده در چهار شنبه 8 آذر 1391ساعت 17:10 توسط امیـرحسیـن| |

به سلامتی عاشقی که ضربه خورد ولی ضربه نزد
به سلامتی دلی
که شکست اما نشکوند
به سلامتی پس
ری که دید عشقش با کس دیگست فقط ایستاد و در عین خشم گریست
به سلامتی خدا
که هر وقت تنها میشیم و میریم سمتش با آغوش باز قبولمون میکنه

نوشتـﮧ شده در دو شنبه 6 آذر 1391ساعت 20:27 توسط امیـرحسیـن| |

 

آهاي اهل زمين درکودکي به فرزندانتان وقت بيشتري براي عروسک بازي بدهيد
 
تاوقتي بزرگ شدندبا آدم هابازي نکنند!!

 
 

 


نوشتـﮧ شده در پنج شنبه 2 آذر 1391ساعت 11:22 توسط امیـرحسیـن| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد


طراحے: امیرحسین